تلگرام فیلتر شده
تلگرام از غروب ۱۰ دی فیلتر شده.
همینطور اینستاگرام.
لعنت به باعث و بانیش.
مردم اسیر شدن.
تلگرام از غروب ۱۰ دی فیلتر شده.
همینطور اینستاگرام.
لعنت به باعث و بانیش.
مردم اسیر شدن.
باید دختر و پسر نوجوان داشته باشیم تا با تمام وجود درک کنیم ارتباط گرفتن با این نسل در شرایط فعلی یعنی چه. ظاهرا من و دخترم با هم خیلی دوست هستیم. با هم زیاد صحبت میکنیم. با هم درددل میکنیم. دخترم از مدرسه میگوید. از دوستانش حرف میزند و من هم گوش میدهم. صحبت کردن در مورد خوانندهها و هنرپیشهها از صحبتهای مشترک ما است.
با هم گاهی کافی شاپ و رستوران میرویم. خلاصه هر کس ما را میبیند به روابط مادری دختری ما غبطه میخورد. اما... اما امان از آن روزی که دعوایمان بشود. یک بحث میکشد به دعوا و چند ساعت قهر. زود آشتی میکنیم، اما همین مدت هم خیلی سخت میگذرد.
فکر میکنید عامل دعوا و اختلاف ما چیست؟
موبایل!
این بلای خانمانسوز. این اعتیاد نسل جدید که همه خانوادهها با آن دست به گریبان هستند.
تقریبا یک ماهی از شروع مارجان گذشته بود که به روال عادت سالهای اخیرم رفتم دنبال معنای لغوی "مارجان" در دنیای اینترنت. یعنی اگر لغت "مارجان" را در اینترنت جستجو کنیم صفحات زیادی باز خواهد شد؛ به چند دلیل:
* اول اینکه این لغت در زبان گیلکی مخفف مادرجان است.
* از طرفی خود لغت به عنوان یک اسم کاربرد دارد.
* چندین صفحه هم به آهنگ معروفی به نام "مارجان" اختصاص دارد.
* و نهایتا اینکه اینترنت و موتور جستجوکننده شعور ندارد و نمیتواند بین "مارجان" و "مار جان" تمایز قائل شود. برای همین صفحات زیادی به "مار" و انواع مار اختصاص گرفته، از نوع جعفری گرفته تا افعی و کبری!
* این وسطها به رمانی از جان اشتاین بک هم برخوردم، به نام مار! مثلا نوشته بود مروری بر مار جان اشتاین بک!
چند صفحهای هم به این نام باز میشدند: مار جان خواننده پاپ را گرفت!
* در همین جستجوها برخوردم به کتابی به نام مارجان از هادی سیف. در واقع مارجان ایشان روایت مستندی است که موسسه فرهنگی جهانگیری چاپ کرده است.
در سایت نهاد کتابخانههای عمومی سرچ کردم، اتفاقا یکی از کتابخانههای رشت این کتاب را دارد. خیلی دوست داشتم ببینم موضوع کتاب چیست. اما میترسم در روند قصه خودم تاثیر بگذارد. انشاءالله بعد از چاپ قصهی مارجان خودم، این کتاب مستند را هم میخوانم.