گزارش یک زبانشناس

هر آنچه مربوط به زندگی است

گزارش یک زبانشناس

هر آنچه مربوط به زندگی است

گزارش یک زبانشناس
پیوندهای روزانه

روزها میگذرد

يكشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۰۰ ق.ظ


هنوز خستگی تهران رفتنِ عید فطر از تنم درنیامده بود که پنج شنبه دوباره رفتم تهران و جمعه شب هم برگشتم: کمتر از بیست و چهار ساعت!

اینبار تنها رفتم: تنهای تنها. بدون همسر و دخترم. چهلمِ عزیز تازه سفرکرده ای بود که اگر نمی رفتم دلم طاقت نمی آورد.

تازگی ها مرگ چقدر دم دستی شده! چقدر نزدیک و ما همچنان پیروزمندانه و غرورآفرین باورش نداریم. البته یک جورهایی باورش داریم، اما برای همسایه.


دلم سفر می خواهد. یک سفر خیلی آرام. بی دغدغه. بی اضطراب. بی دردسر. خودم و خودم. همسر و دخترم هم اگر قول بدهند که کمتر سربه سرم بگذارند می توانند همراهم بیایند:)

شدیدا نیازمند آرامش هستم. یک آرامشِ آرام. همسایه پشتی که دسترسی بهش نداریم توی خانه سگ نگهداری می کند. این سگ تمام شبانه روز پارس می کند و ناله می کند. ظاهرا کسی توی خانه نیست و سگ را به امان خدا گذاشته اند. شبها از صدایش کلافه می شویم. خواب مان تکه تکه می شود. آنقدر صدای پارس این سگ عجیب و غریب است که اوایل فکر می کردیم صدای ناله یک زن یا بچه است.


موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۰۴
طاهره مشایخ

نظرات  (۱)

خدا قوت....
سلامت باشی و شاد
پاسخ:
ممنون از شما
شما هم شاد و سلامت باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی