حرفهای خاله زنکیِ عرفانی
میشود در مهمانیها حرفهای روزمره زد و عاقبت سر از عرفان و معرفت درآورد. البته این بستگی به افراد و فضا و موقعیت هم دارد. بله میشود. مثلا همین دیشب. شرحش چنین است:
دیروز دخترخاله همسرم-تنها فامیل همسرم که با هم رفتوآمد داریم- ما را برای شب دعوت کرد. موقع شام، ما خانمها، یعنی من و میزبان و دخترش، توی آشپزخانه بودیم و مثل همیشه داشتیم صحبت میکردیم و میزبان هم در حال کشیدن برنج بود. قابلمه چدنی بود. از میزبان در مورد کیفیت قابلمه چدنی پرسیدم. خلاصه بعد از کمی صحبت در مورد انواع مارکها، دختر میزبان به من پیشنهاد داد که اگر خواستم از این قابلمهها بخرم از نوع مربعش نخرم و نوع گرد این قابلمهها بهتر است؛ چون خورش فضای بهتری برای پختن دارد!
خلاصه از بحث قابلمهی گِرد رسیدیم به اینکه عالم بر اساس دایره است؛ چرخه زندگی، چرخه طبیعت و نقطه و دایره و ...
میزبان همینطور که برنج را توی دیس میکشید گفت که بسیاری از عرفا آیه إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ را هم چرخهای دایرهای شکل درنظر میگیرند که البته برای خودش بحث مفصلی دارد.
سفره پهن بود و دیگران نیز منتظر؛ وگرنه بحث شیرین دایره حتما ادامه پیدا میکرد.