مامانجان قند داشت:(
امروز روز جهانی دیابت یا همان قند خودمان است.
بخش مهمی از نوجوانی من صرف فهمیدن این جمله شده است: فلانی قند داره!
یعنی چی؟ قند داره؟ قندِ چی؟ توی مهمانیها یکی از بحثهای داغ بود: چی خوبه برا قند؟
در ذهن من، مادر پدرم که مامانجان صدایش میزدیم اولین قربانی این بیماری بود. مامانجان خیلی پرهیز غذایی داشت: برنج نمیخورد، شیرینی و قند و بستنی و خلاصه خیلی از چیزهای خوشمزهی دنیا را نباید میخورد. یعنی اگر میخورد قندش بالا و پایین میرفت. بعدا فهمیدم که اعصاب و ناراحتی هم نقش مهمی در میزان قند شخص دارد. مامانجان خدابیامرز، هر ماه میرفت آزمایش: یک بار ناشتا قبل از صبحانه و یک بار بعد از صبحانه. باید روزی چند بار انسولین میزد. انسولین زدنش پروژهای بود برای خودش. ما بچهها برایمان جالب بود. طفلی توی مهمانیها بیسروصدا میرفت یک گوشهای تا انسولینش را بزند، اما بچهها تا متوجه میشدند دورش جمع میشدند. گاهی که قندش نامیزان میشد از حال میرفت. برای همین هم همیشه کاکائو و پسته خام همراهش داشت تا حالش جا بیاید. چند بار توی خیابان ضعف کرده بود و دیگران به دادش رسیده بودند. البته مامانجان خیلی مراقبت میکرد. خیلی مراقب غذا خوردنش بود. با همین بیماری و پرهیز غذایی بارها با کاروان مشهد و سوریه و کربلا و مکه رفت.
دیگر توی خانهی همهی عروسهایش کنار قندان، یک ظرف کشمش هم توی سینی چای گذاشته میشد. یک شیشه انسولین هم داخل یخچال همه عروسها بود. همهی عروسها رژیم غذایی مامانجان را میدانستند. غذایش معمولا بیبرنج بود و نان و نمک هم کم میخورد.
کم کم متوجه شدم که نام شیک بیماری قند، دیابت است. به مرور این جمله را هم زیاد میشنیدم: قند بیماری خیلی موذی است. یعنی چی؟ موذی؟
شنیدم که یکی از بیماری قند کور شد! دیگری کلیههایش از کار افتاد. پاهای یکی را هم قطع کردند!
فهمیدم خیلی از اقوام پدرم بیماری قند دارند. پس بیماری دیابت ارثی است! چه ارثیه وحشتناکی!
برای من بیماری دیابت حکم سرطان را دارد. چون تقریبا از ده سالگی با اضطرابش بزرگ شدهام. مرتب شنیدم که فلانی قند داره! قند از پا درش آورد! همیشه هم در گوش ما خواندهاند که از میان نوههای مامانجان حتما چند نفری این ارث را تحویل میگیرند!!!
نکته مهم: نوجوانی و جوانی، همیشه از اینکه دیابت بگیرم و از خوردن شیرینی و بستنی و بعضی میوهها و برنج منع بشوم هراس داشتم. نمیدانستم که دچار وضعیت افزایش وزن و تناسب اندام میشوم و همیشه در حال رژیم و پرهیز غذایی میشوم و از خیلی چیزها خودم را منع میکنم!!!
الان به این نتیجه رسیدم که سبک زندگی و نوع تغذیه نقش مهمی در پیشگیری دیابت دارد.