نویسنده برای نوشتن رمان و داستان نیاز به مواد اولیه و خام دارد تا
بتواند محصول نهایی که نامش رمان است تحویل خواننده دهد. خالق رمان مواد خام را در
تنور سلیقه و ذوق ادبیاش میپزد و شاخ و برگ به آن میدهد و با آرایههای ادبی
تزیینش میکند و سرانجام در ویترین نگاه خواننده قرار میدهد. کار نویسنده از جهات
مواد خام و اولیه شباهت بسیاری به کار آشپزی دارد: آشپز هم مواد اولیه دارد و باید
از این مواد خام، غذایی برای خورندگان طبخ کند. غذایی که مناسب سن و ذائقه و نیاز
بدنی خورنده باشد. گاهی مواد اولیه یکسان است، اما غذا و محصول نهایی دو آشپز
بسیار متفاوت. در خیلی از موارد هم مواد خامِ آشپزها متفاوت است و مسلما غذای طبخ
شده هم یکسان نخواهد بود. اما چه خوب میشود که آشپز مواد اولیهی سالم و تازه
انتخاب کند و غذایی خوشمزه، سالم و خوش رنگ و بو بپزد. و این همان کاری است که
نویسندگان باسلیقه انجام میدهند: کتابی سالم و خوش رنگ و بو و مناسب با نیاز
جامعه امروز.
مواد خامِ رمان و داستان معمولا شامل تجارب شخصی نویسنده، تخیلات و
توهمات، موضوعات اجتماعی-فرهنگی-سیاسی، ادبیات و شخصیتها و حوادث تاریخی و
اتفاقات روز میباشد. بر همین اساس، رمان پنج شنبه فیروزهای توانسته شالوده و
ستونش را بر پایه مواد خامِ اصولی و نیاز جامعه امروز بنا کند. به عبارتی رمان پنج
شنبه فیروزهای یک رمان "بهروز" است و سرکار خانم سارا عرفانی این رمان را براساس نیازها و موضوعات جامعه فعلی ما نگاشته اند. به گمانِ نگارنده این سطور، موارد
زیر میتواند بخشی از مواد خام و اولیه رمان پنج شنبه فیروزهای باشد:
* تجارب شخصی نویسنده، مهمترین منبع نوشتن رمان پنج شنبه فیروزهای میباشد.
همهی ما شیعیان حداقل سالی چند بار شخصا مشرف به زیارت امامزادهها، شاه
عبدالعظیم، ابن بابویه و دیگر اماکن مقدسه میشویم. حال بگذریم از بسیاری افراد که
حتما باید سالی یک بار چشمشان به ضریح حرم امام رضا(ع)، ضریح حرم امام حسین(ع) و
بین الحرمین، نجف و سامرا و کاظمین روشن شود. از قبرستان بقیع چیزی نمینویسم که
دلمان ریش میشود. ماده خام اولیه رمان پنج شنبه فیروزهای، عمل زیارت و آداب
زیارت است که از همان ابتدای طفولیت همه شیعیان با آن سروکار دارند: وقتی با بچهها
به امامزادهها و اماکن مقدسه میرویم در گوششان میخوانیم که درودیوار این فضا
را ببوسند و البته خودشان با چشمان خود شاهد هستند که پیروجوان چطور دست به سینه و
در کمال ادب وارد این فضاها میشوند و حتی به هنگام خروج نیز به امامزاده پشت نمیکنند.
اعیاد و مراسم عزاداریها با زیارت گره خورده است. شیعه با زیارت زندگی میکند.
ادبیات شفاهی و تعارفات زبانی بسیاری در خصوص زیارت داریم. مثلا:
سال نو: دوست داریم سال نو را با زیارت شروع کنیم و برای هم آرزوی
زیارت مکانهای مقدسه را داریم.
لباس نو: انشاءالله با این لباس بروی زیارت.
خانهی نو: انشاءالله سفره زیارت بیندازی.
دعای خیر: انشاءالله بروی زیارت.
آرزو و آمال: همه آرزوی زیارت داریم. همیشه بخشی از پساندازمان را
برای زیارت کنار میگذاریم(حداقل در گذشته چنین بوده)
مسلما نویسنده کتاب تجارب و مشاهدات بسیاری از زیارت امام رضا(ع) داشته اند و در نگارش کتاب از آن بهره گرفته اند.
* اعتقادات شیعه در مورد زیارت و آداب زیارت و مخصوصا زیارت جامعه
کبیره، و تفسیر و ترجمه آن بخش مهمی از مواد خام رمان پنج شنبه فیروزهای است.
نویسنده در قسمتهای مختلف از این مواد خام بهره برده و توانسته کتاب را با عبارات
این زیارت مهم شیعه آراسته کند.
* آموزههای دینی و جنبههایی از عرفان و چگونگی ظهور عرفان در سطح
جامعه و زندگی روزمره نیز جزو مواد خام این رمان میباشد که نویسنده زیرکانه در قسمتهایی
ازداستان متجلیشان کرده است.
* مسایل مهم روز از قبیل مشکلات ازدواج جوانان، ارتباطات آنان در
دانشگاه و جامعه، رفتارها، هنجارها و ناهنجاریهای موجود در دانشگاه و ارتباطات مجازی
نظیر پیامک و ایمیل و شبکههای اجتماعی نیز بخش مهمی از مواد خام این کتاب است.
زندگی دانشجویی و ارتباطات نسل جوان، سبک زندگی، زبان و عبارات امروزی جوانان و نوع
پوشش و حجاب نیز مواد اولیهی خوبی برای رمان تشکیل داده اند.
هر یک از موارد ذکر شده بسیار موجز و خلاصه بیان شده و مسلما در مورد
هر یک، مخصوصا آخرین مورد، میتوان به تفصیل صحبت کرد.
ادامه
دارد....
پنج شنبه فیروزهای(1)