گزارش یک زبانشناس

هر آنچه مربوط به زندگی است

گزارش یک زبانشناس

هر آنچه مربوط به زندگی است

گزارش یک زبانشناس
پیوندهای روزانه

۷ مطلب با موضوع «ترجمه» ثبت شده است

سیل کتاب‌های ترجمه شده

دوشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۶:۰۵ ب.ظ

     

     وقتی وارد کتابفروشی‌ها می‌شویم با موج کتاب‌های ترجمه شده از نویسنده‌های خارجی روبرو می‌شویم. نویسندگانی که تمامی ندارند و کتابشان هر کدام در مسابقه و انجمن و جایی برنده شده و به فاصله زمانی خیلی کم توسط مترجمان خبره و گاها کم‌تجربه ایرانی ترجمه می‌شوند و به چاپ‌های چندم می‌رسند و ناشر و مترجم و کتابفروش را خوشحال می‌کنند! انگار یک نفر آن سر کره خاکی نشسته یک کتاب نوشته تا باعث شادی مترجم و ناشر ایرانی شود. آن قدر این فرایند شیرین است که حتی یک کتاب در یک زمان توسط چند مترجم ترجمه و چاپ می‌شود!

   

    امروز داشتم فکر می‌کردم که آیا به همان میزان که در ایران شوق و ذوق برای ترجمه و چاپ آثار خارجی وجود دارد، در کشورهای دیگر هم نسبت به آثار فارسی و ایرانی علاقه و شیفتگی، حتی خیلی کمتر، وجود دارد؟



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۸:۰۵
طاهره مشایخ

نوبل ادبیات: صداهایی از چرنوبیل!؟!

چهارشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۱۹ ب.ظ


   کتاب صداهایی از چرنوبیل را از قبل از عید شروع کردم. قبلا هم در موردش کمی نوشتم. در مطالعه این کتاب مدتی وقفه افتاد. چند روز پیش دوباره از سر گرفتم. از آن جهت که این کتاب برنده جایزه نوبل ادبیات شده ذهنم حسابی درگیر شده! درگیرِ معیارها و دلایل انتخاب یک اثر به عنوان برگزیده‌ی نوبل ادبیات!

   در ذهن همه ما، ادبیات به صورت نوعی خلاقیت و ابتکار و نوآوری حک شده. ادبیات از درون آدمها مایه می‌گیرد. از درونی که قابل دیدن نیست و به صورت واژه‌های منثور یا منظوم از ذهن خالقش تراوش و برای مخاطب متجلی می‌شود.

   برخی ادبیات را چنین ترجمه می‌کنند: بهره‌گیری از عواطف و تخیلات خویش و ایجاد اثر هنری و ادبی. به عبارت دیگر، نویسنده و شاعر می‌کوشد اندیشه‌ها و عواطف خویش را در قالب مناسب‌ترین و زیباترین جمله‌ها و عبارات بیان کند. مخاطبین و خوانندگان آثار ادبی نیز این گفته‌ها و نوشته‌های ادبی را در طول تاریخ نگهداری می‌کنند و از خواندن و شنیدنشان لذت می‌برند.

   به طور ساده، ادبیات، عبارت است از آن گونه سخنانی که از حدّ سخنان عادی، برتر و والاتر بوده است و مردم، آن سخنان را در میان خود، ضبط و نقل کرده‌اند و از خواندن و شنیدن آنها دگرگون شده و احساس غم و شادی کرده‌اند. نویسندگان و شعرا احساس و افکار و اندیشه خود را در قالب ادبی و زیبا در اختیار خواننده می‌گذارند.

   حالا با توجه به تعریف ادبیات، سوال این است که در صداهایی از چرنوبیل چه نوع خلاقیت و حدیث نفسی به کار رفته است؟ چه نوآوری و ابتکاری؟ نویسنده، سوتلانا الکسیویچ، شنونده‌ی خوبی بوده و نیز گزارشگر قابلی. نویسنده‌ی این کتاب در واقع، مثل مترجم عمل کرده. صورت صوتی را به صورت نوشتاری زبان تبدیل کرده است. مسلما تبدیل صورت صوتی و گفتاری زبان به صورت مکتوب و نوشتاری آن مهارت و دانش و تجربه می‌خواهد. اما همچنان دلیل قانع کننده‌ای برای کسب نوبل ادبیات نیست!

   این کتاب به عنوان شرح گزارشی از شاهدان عینی فاجعه چرنوبیل قابل احترام و تحسین است. اما نه به عنوان یک اثر ادبی و قابل برای دریافت نوبل ادبیات!

آیا میتوان گفت انتخاب این کتاب دلایلی فراتر از معیارهای ادبی دارد؟



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۱۹
طاهره مشایخ

کمی ترجمه: سه ترجمه از یک اثر!

چهارشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۰۱ ب.ظ


    کتاب صداهایی چرنوبیل در کمتر از چند ماه، توسط انتشارات دیگری با ترجمه دیگر، به چاپ رسید. قسمتهایی از این کتاب هم توسط مترجم دیگری برای مجله داستان همشهری چاپ شده است. به عبارت دیگر اکنون سه ترجمه از یک اثر وجود دارد.

   این سه ترجمه فرصت خوبی است برای مترجمان و دانشجویان ترجمه و حتی علاقمندان زبان و ترجمه، تا بتوانند ترجمه‌های مختلف را با هم مقایسه کنند. زمان دانشجویی چند بار ترجمه مترجمان بزرگ را با هم مقایسه کردم. کار بسیار جذاب و جالبی است.


صداهایی از چرنوبیل، انتشارات کتاب کوله پشتی، ترجمه حدیث حسینی

صداهایی از چرنوبیل، انتشارات مروارید، نازلی اصغرزاده

صداهایی از چرنوبیل، داستان همشهری، آبتین گلکار


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۰۱
طاهره مشایخ

این روزها

دوشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۱:۰۳ ب.ظ


هر سال نزدیک عید، وقت خانه تکانی، به خودم قول می‌دهم که از سال بعد حتما ماهی یک بار خانه را تروتمیز کنم تا دم عید نیاز به این حجم وسیع خانه تکانی نداشته باشد!!!

اما زهی خیال باطل. دوباره همان آش و همان کاسه! دوباره روز از نو و روزی از نو!

چه کسی خانه تکانی را کشف کرد؟!

این روزها یک سر دارم و هزار سودا. یک دستم به مارجان است و دست دیگرم به کارهای تمام نشدنیِ خانه. کتاب "صداهایی از چرنوبیل" هم به نیمه رسیده. این بار در طول خوانش کتاب، نکات و برداشتهایم را توی گوشی ضبط می‌کنم تا سر فرصت روی کاغذ بیاورم.

تجربه کتابخوانی چند سال اخیرم خیلی جالب است. معمولا کتابهایی که می‌خوانم به طور مستقیم از طریق شبکه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام با نویسنده، مترجم و یا ناشرش در ارتباط هستم. تجربه بسیار جذابی است.

به لطف خدا، گروه نهج البلاغه همچنان به کار خودش ادامه می‌دهد. تاکنون 50 خطبه و 30 حکمت مرور کردیم. این هم تجربه بسیار شیرینی است.

شدیدا معتاد به پیاده‌روی شده‌ام. باید روزی حداقل یک ساعت پیاده‌روی کنم. خیلی خسته می‌شوم، سردردهای بدی می‌گیرم. اما از لحاظ روحی به این فعالیت نیاز دارم.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۰۳
طاهره مشایخ

کمی ترجمه: مراجعه به منابع مولف

جمعه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۴۶ ب.ظ


     در این مدتی که به صورت حرفه‌ای کتاب می‌خوانم به نکات مهمی در مورد ویرایش و ترجمه برخوردم. آخرین کتاب ترجمه شده‌ای که خواندم "منم ملاله" بود که ترجمه‌اش اصلا رضایت‌بخش نبود. مترجم بسیار شتابزده و بی‌دقت و بدون توجه به نحو و جمله‌سازی زبان فارسی ترجمه کرده بود. اما در مقابل، مجموعه هنر و تجربه زندگی از نشر گمان ترجمه‌های نسبتا قابل قبولی ارائه داده است.

   کتابی که اکنون در حال مطالعه هستم "آمنه مادر پیامبر" نام دارد. این کتاب اثر ارزشمند دانشمند مسلمان فقید، دکتر عایشه بنت‌الشاطی، است که جناب احمد صادقی اردستانی ترجمه کرده است. مترجم در مقدمه کتاب چنین نوشته است:


    البته مترجم نیز، در عین حالی که اصالت سبک مولف محترم را حفظ نموده، چون می‌خواسته محتوای کتاب را، به فضای پارسی‌زبانان بیاورد، ناچار فضای اینان را مورد توجه قرار داده، به منابع مولف مراجعه نموده و با اضافه کردن منابع شیعی، در برخی موارد توضیحاتی هم در پایین صفحه، آورده، که قهرا به غنا و استحکام و کمال مطالب کتاب افزوده است.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۴۶
طاهره مشایخ

ملاله دختری از دیار همسایه

چهارشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۰۱ ب.ظ


     از زمانی که جانستان کابلستانِ رضا امیرخانی را خواندم خیلی مشتاق شدم تا در مورد افغانستان و کشورهای همسایه بیشتر بدانم. بادبادک باز و هزار خورشید تابان، تشنه‌ترم کرد. بعد دنبال کتاب در پایتخت فراموشی محمدحسین جعفریان بودم. کاغذی و چاپیش را پیدا نکردم. تا اینکه چند روز پیش در سایت طاقچه، الکترونیکیش را یافتم، سریع خریداری کردم تا سر فرصت بخوانمش.


     اکنون در حال خواندن کتاب منم ملاله هستم. از طریق اینستاگرام با صفحه ملاله آشنا شدم و متوجه شدم زندگی نامه یا خودزندگی نامه این دختر پاکستانی چاپ شده است. از آنجا که این دختر نوجوان در راه تحصیل دچار حادثه شد خیلی مصر شدم تا این کتاب را دخترم هم بخواند؛ بلکه بیشتر قدردان شرایط تحصیلی و زندگی خودش باشد. البته فعلا که مشتاق خواندنش نشده است!


    این کتاب با دو عنوان مختلف توسط دو انتشارات نگاه و کوله پشتی به چاپ رسیده است. کتابی که من گرفتم از انتشارات نگاه است با ترجمه‌ای نه چندان دلچسب. ایکاش مترجم محترم در ترجمه شتاب نمی‌کرد و دقیق‌تر و فارسی‌تر ترجمه می‌کرد. اینجاست که کار ویراستار و یا ناظر ترجمه خیلی مهم می‌شود.

 

      منم ملاله شرح خاطرات ملاله یوسف زی از زمانی است که مورد اصابت گلوله طالبان قرار گرفت تا زمانی که به انگلیس منتقل شد. او همچنین در این کتاب به شرح فعالیت‌های فرهنگی‌اش در محل سکونتش دره سوات می‌پردازد که یکی از مراکز حضور طالبان در پاکستان است.

 

پ.ن: ان‌شاءالله شرایط امنیتی کشورهای همسایه برای مسافرت و گردشگری مهیا شود و بتوانیم با خیال آسوده و امن به این کشورها سفر کنیم و این سرزمین‌های هم‌زبان و هم‌مسلک و هم‌دین را از نزدیک ببینیم و خودمان سفرنامه بنویسیم. 


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۰۱
طاهره مشایخ

یادداشتی برای مترجم: اسماعیل یا اسحاق؟

جمعه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۰۱ ب.ظ


در صفحه 25 کتاب "علم" از مجموعه تجربه و هنر زندگی از نشر گمان چنین آمده است:


    "سرچشمه این اندیشه کاملا خاص است و برمی‌گردد به ابراهیم که نامش در کتاب آسمانی آمده و او کسی بود که فرزندی نداشت و پیرانه‌سر در پاسخ به ندایی از سوی خداوند زادبومش را پشت سر گذاشت و در سرزمینی ناشناخته فرود آمد و زندگی از سر گرفت و حتی فرزندانی یافت. ولی همان ندا به او گفت جانشین ذکورش اسحاق را فدا کند و او بار دیگر لبیک گفت تا اینکه در آخرین دم به او گفته شد قربانی گوسفندی کافی است."

   خوانندگان فارسی زبان کتاب با توجه به آموزه‌های دینی خود، به خوبی متوجه هستند که این جانشین ذکور حضرت ابراهیم، حضرت اسماعیل است و نه اسحاق و نویسنده کتاب با توجه به آموزه‌های دینی و اعتقادی خود چنین نوشته است. یکی از وظایف مترجم در چنین موارد مهم و اعتقادی، ارائه یادداشت یا پاورقی است. مسلما مترجم در مورد نویسنده‌ی کتاب اطلاعات خوبی دارد و می‌تواند موضوع را شفاف سازی کند. مثلا بنویسد: پیروان فلان دین و آیین معتقدند که حضرت ابراهیم اسحاق را به قربانگاه برد. یا در فلان کتاب دینی و آیینی چنین آمده است. در این صورت خوانندگان کتاب، نسبت به مترجم اطمینان خاطر بیشتری پیدا می‌کنند و احساس مسوولیت مترجم برایشان بسیار ارزشمند خواهند بود.


نویسنده کتاب: استیو فولر

مترجم: محمدابراهیم محجوب



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۰۱
طاهره مشایخ