رامبد جوان در
برنامه خندوانه از مسعود فراستی میپرسد: در ده سال گذشته فیلم عالی داریم؟ میگوید:
نداریم! جوان با تعجب میپرسد: در 20 سال، 30 سال گذشته؟ و همچنان مسعود فراستی
بسیار محکم پاسخ میدهد: نداریم! فیلم عالی نداریم!
مسعود فراستی از
دید خود به عنوان منتقد مطرح و جنجالی و با توجه به تحصیلات و تجارب خود در زمینه
نقد و فیلم این چنین نظر میدهد. شاید به نظر من و شما بتوان چندین فیلم خوب و
عالی را مثال زد.
در عرصههای دیگر
هنر هم همین طور است. هنر از ذهن و اندیشهی هنرمند میجوشد و حواس مخاطب نیز آنها
را دریافت میکند: با چشم و گوش و لامسه و ... . وقتی سرچشمهی هنر اندیشه است و
مقصد هم اندیشهی مخاطب، پس اینجا با تضاد و گوناگونی سلایق سروکار داریم. شجریان
برای عدهای میشود مرد موسیقی ایران و محسن یگانه برای گروهی دیگر. فهیمه رحیمی
میشود بهترین بانوی رمان نویس برای نسل نوجوان و جوان و رضا امیرخانی برای گروهی
دیگر؛ فردوسی میشود بزرگمردِ پارسی زبان ایران و همین شاهنامه نویس قَدَر برای
عدهای دیگر عجیب و غریب و کهنه!
در برخورد با آثار
هنری، ما با گوناگونی و تنوعِ اندیشهها، افکار، سلایق و تجارب شخصی مخاطب روبرو
هستیم. برخی از مخاطبان کمالگرا هستند و همیشه منتظر یک چیز عالی و برترینها
هستند که البته از قضا این اثر عالی و برترین هم هیچ وقت متولد نمیشود!
در مورد پنج شنبه
فیروزهای، همچنان از لحاظ دینی و مذهبی تمام قد به احترامش میایستم و از آن دفاع
میکنم. تاکید میکنم از لحاظ دینی و مذهبی و کشش داستانی و بهروز بودن آن. اما
این دفاعِ تمام قد به این معنا نیست که این اثر عاری از نقاط ضعف میباشد؛ که اگر
کسی در مورد ادبیات و هنر چنین فکر کند، دچار اشتباه اساسی شده است؛ چرا که ادبیات
و هنر تمامی و غایت ندارد. اگر بگوییم این اثر کمال و تمام است که دیگر باید اندیشه
را تعطیل کرد، درِ دانشگاهها و کتابخانهها را تخته کنیم و دیگر اندیشه و تفکر هم
نکنیم! چون دیگری برای ما تمام و کمال فکر کرده و تفکر و خلاقیت و هنر را به اتمام
رسانده و دیگر چیزی کفِ دیگ هنر نمانده است!
ویژگی هنر همین
است: تنوع و بازبینی و بازنگری و بازاندیشی. برای همین است که از کلاسیکهای جهان
فقط یک عنوان فیلم و تاتر نداریم: هر کارگردان از زاویه نگاه خود به اثر هنری میاندیشد:
همچنان هملت و شاه لیر و ... با کارگردانان مختلف دارد اجرا میشود.
سرکار خانم سارا
عرفانی موضوع بسیار مهمی را درونمایه رمان خود قرار دادند که از این نظر بسیار
قابل تقدیر است. موضوع زیارت و کیفیت آن و معرفی زیارت جامعه کبیره در رمان و نیز ارایه
بحث حجاب با ریزهکاریهای آن(غزاله با روسری و گیره روسریاش خیلی درگیر است) و حجاب
مرتب و شکیل(سِت بودن گیره روسری با رنگ آن)، کار بسیار ارزندهای است. همچنین
معرفی کتاب "ادب فنای مقربان" نیز بسیار مفید بوده است. خواننده پیگیر و دقیق با
استفاده از اینترنت به دنبال کتاب ادب فنای مقربان میرود و در این جستجو با آیت الله
جوادی آملی و دیگر آثار هم آشنا میشود. اینجاست که رمانخوانی در خدمت معرفی کتاب
و ترویج کتابخوانی قرار میگیرد: کتاب در خدمت کتاب؛ هنر رمان در خدمت کتاب و کتابخوانی!