گزارش یک زبانشناس

هر آنچه مربوط به زندگی است

گزارش یک زبانشناس

هر آنچه مربوط به زندگی است

گزارش یک زبانشناس
پیوندهای روزانه

وداع با اسلحه

چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۲۶ ق.ظ


✋🔫
#وداع_با_اسلحه

وداع با اسلحه از پرفروشهای آثار #ارنست_همینگوی، در فهرست صد کتابی است که قبل از مرگ باید خواند. تقریبا همه کتابخوان‌های حرفه‌ای حداقل یک بار این کتاب را خوانده‌اند. بسیاری معتقدند وداع با اسلحه بازتابی است از حضور ارنست همینگوی در جنگ جهانی اول که به عنوان راننده آمبولانس راهی جنگ شد و نیز برگرفته از ماجرای آشناییش با پرستاری در بیمارستان است.
این کتاب مطرح جهانی با تلاش #نجف_دریابندری و نشر نیلوفر اولین بار در سال 1333در اختیار فارسی زبانان قرار گرفت و بارها و بارها تجدید چاپ شده است.

داستان وداع با اسلحه در مورد جوان آمریکایی است به نام #فردریک_هنری که در بخش آمبولانس‌ها در ارتش ایتالیا مشغول خدمت است. با دختری به نام #کاترین_بارکلی آشنا می‌شود و با اینکه کاترین بسیار ابراز عشق می‌کند، اما هنری خیلی جدی نمی‌گیرد. در نبردی زخمی می‌شود و از ناحیه پا آسیب می‌بیند. همین باعث نزدیکی بیشتر او با کاترین می‌شود. کاترین به خاطر بچه‌ای که در شکم دارد و رابطه غیرقانونی با هنری از طرف دوستش فرگوسن سرزنش می‌شود، اما همچنان به این رابطه ادامه می‌دهند. هنری بعد از مرخصی، بیزار و ناامید به پایان جنگ، به جبهه برمی‌گردد. اوضاع جنگ خوب نیست و هنری با سربازان تحت فرماندهیش مجبور به عقب نشینی می‌شود. از این به بعد لباس ارتش را از تنش درمی‌آورد و با ترس از توقیف و تیرباران به همراه کاترین به سویس فرار می‌کند و در هتل و مسافرخانه روزگار می‌گذرانند تا زایمان کاترین فرا رسد. داستان با زایمان سخت کاترین و مرگ نوزاد و مادر به پایان می‌رسد.
«ولی پس از آنکه آنها را بیرون کردم و در را بستم و چراغ را روشن کردم دیدم فایده‌ای ندارد. مثل این بود که با مجسمه‌ای خداحافظی کنم. کمی بعد بیرون رفتم و بیمارستان را ترک گفتم و زیر باران به هتل رفتم.»

همینگوی در این اثر با زاویه دید اول شخص توانسته سه عنصر جنگ، عشق و مرگ را مطرح کند. بلاتکلیفی و ناامیدی به پایان جنگ در تمام صحنه‌ها موج می‌زند. در صحنه‌ای کاترین می‌گوید:
«شاید تا جنگ تمام شود ما چند تا بچه داشته باشیم.»
بیزاری و نفرت از جنگ و حضور در جبهه به طوری است که در صحنه‌های ابتدایی داستان هنری به یک سربازِ ترسو و متنفر از جنگ پیشنهاد می‌دهد خودش را از بلندی پرت کند تا بتواند به بیمارستان منتقل شود. شاید بتوان مصرف افراطی الکل را به همین بی‌تفاوتی و میل شدید به فراموشی جنگ ربط داد. بارها همینگوی بیان می‌کند که هنری، شخصیت اصلی داستان، از خواندن روزنامه دوری می‌کند تا از اخبار جنگ دور باشد.

ارنست همینگوی در سال 1961در سن 61سالگی با اسلحه شکاری به زندگی خود پایان داد. در صحنه‌ای که شخصیت اصلی به همراه کاترین برای خرید یک قبضه سلاح به مغازه اسلحه فروشی می‌روند، در واقع صحنه خودکشی خود نویسنده برای خواننده تداعی می‌شود.
همینگوی، این نویسنده آمریکایی، عنوان وداع با اسلحه را از شعر جرج پل گرفته. ایکاش وداع با اسلحه هم در مورد او، سالها قبل از خودکشی، و هم حاکمان کشورش به طور واقعی اتفاق می‌افتاد. در این صورت نه همینگوی با اسلحه خودش را از بین می‌برد و نه این همه جنگ و آتش‌افروزی در جهان رخ می‌داد. وداع با اسلحه مصداق ارتباط ادبیات و صلح است. ایکاش می‌شد نسخه‌هایی از این کتاب را برای روسای جمهور آمریکا و دیگر قدرت‌طلبان جهان فرستاد تا از انزجار و نفرت مردم نسبت به جنگ و خونریزی اطلاع یابند.

#وداع_با_اسلحه
#ارنست_همینگوی
📚

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۹/۲۲
طاهره مشایخ

نقدکتاب

کتاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی