گزارش یک زبانشناس

هر آنچه مربوط به زندگی است

گزارش یک زبانشناس

هر آنچه مربوط به زندگی است

گزارش یک زبانشناس
پیوندهای روزانه

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زبانشناسی» ثبت شده است

نهج البلاغه: رابطه ضرب‌المثل با فرهنگ ملل

سه شنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۵۵ ب.ظ


  برای درک نهج البلاغه و هر اثر مکتوب دیگری نیاز به بررسی عمیق‌تر و دقیق‌تر داریم تا دچار سوءتفاهم و سوءبرداشت نشویم. یکی از این موارد درک ضرب‌المثل‌های موجود در نهج البلاغه است که اگر به بار فرهنگی، پیام و کاربرد این ضرب‌المثل‌ها در زمان خودش دقت نشود باعث سوءتفاهم و کژفهمی می شود.


رعایت اصل «پیام رسانى» در ضرب‌المثل‌ها

    در فرهنگ همه ملّت‌ها، ضرب‌المثل‌هایى وجود دارد. و در ضرب‌المثل‌ها، پیام‌ها و اهدافى نهفته است.

اگر در ترجمه‌ها «اصل پیام رسانى» رعایت نشود، ضرب‌المثل‌هاى اقوام و ملل براى یکدیگر قابل فهم نخواهد بود، و چون در ترجمه‌هاى موجود نهج البلاغه، غالبا اصل پیام رسانى رعایت نشده، و با ترجمه ظاهرى عبارات، اهداف واقعى گوینده قابل دسترسى نیست، خواننده فارسى زبان حق دارد بپرسد:

     من «کفتار نیستم» یعنى چه و کفتار چیست؟

(و اللّه لا اکون کالضّبع، خطبه 5)

    «چون بچّه شتر دنبال شتر بودم» چه مفهومى دارد؟

(کاتّباع الفصیل أثر أمّه، خطبه 192)

    «زن عقرب است» یعنى چه؟ چرا باید به زنان اهانت شود؟

(المرأة عقرب)

   اگر بدانند که این ضرب‌المثل‌ها براى رساندن مفهوم خاصّى در ملّت‌ها پدید آمدند، و پیام خاصّى را در شرائط حاکم بر همان ملّت و همان فرهنگ به همراه دارند.

و اگر در ترجمه ضرب‌المثل‌ها، اصل پیام رسانى رعایت گردد، بسیارى از اعتراضات مطرح نخواهد شد.


   پس از تحقیق و برّرسى در ضرب‌المثل‌هاى نهج البلاغه، و شناخت کاربردى آن در روزگاران گذشته به این نتیجه مى‌رسیم که امام علیه السّلام در خطبه 5 مى‌خواهد بفرماید که:

«من از مسائل سیاسى کشور غافل نیستم.»

و در خطبه 192 این مفهوم را مى‌خواهد منتقل کند که:

«من چونان فرزندى که از مادر جدا نمى‌شود، همواره با پیامبر بودم.»

و حکمت 61، یک ضرب‌المثل است و این پیام را دارد که:

«نیش زن براى شوهرش شیرین است»


نهج البلاغه/ ترجمه محمد دشتی/ صفحه10-11



۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۵
طاهره مشایخ


    زبان‌شناسی اجتماعی یا جامعه شناسی زبان شاخه‌ای از علم زبان‌شناسی است که به بررسی زبان و گونه‌های زبانی افراد جامعه می‌پردازد و چرایی و چگونگی فرم‌ها و تفاوت‌های زبانی را مورد بررسی قرار می‌دهد. عواملی نظیر سن، تحصیلات، طبقه اجتماعی، محل زندگی و ... در گوناگونی زبانی گویشوران تاثیر دارد. موضوعاتی نظیر واژگان، تلفظ و چگونگی صحبت و کلام گویشوران زبان و گویش‌ها در این شاخه از علم زبان شناسی می‌گنجد. جامعه شناسی زبان به ما می گوید که چگونه فرهنگ و عوامل اجتماعی بر زبان افراد تاثیر می گذارد. در این مطلب قصد دارم از منظر جامعه شناسی زبان اشاره کوچکی به برخی از ابهامات رمان پنج شنبه فیروزه‌ای داشته باشم.


   تقریبا ابتدای رمان در قسمت پیش درآمد، وجود برخی کلمات تابو(بیکینی) و رفتارهای کلامی زشت و زننده دانشجویان در محیط کلاس(صحبت از بوی ادکلن) برایم سنگین بود. انگار توی ذوقم خورده بود که چرا باید این کلمات و مضامین در داستان وارد شود. البته این را به فال نیک می‌گیرم. این توی ذوق خوردن یعنی هنوز این چیزها با وجود فراوانی‌ش برای من آنقدر عادی نشده که به راحتی از کنارش بگذرم. هنوز به من برمی‌خورد این رفتارهای ناهنجار و برخی بی‌بندوباری‌ها در میان قشر دانشجو و بیانش در یک کتاب که شهرتش نسبتا دینی-مذهبی است. اما باید قبول کرد که این بخشی از واقعیت جامعه عمومی و جامعه علمی و دانشگاهی ماست. در این سال‌های تدریس، بارها شاهد انواع این رفتارها بوده‌ام(مخصوصا این اواخر): دست دادن و کناربه کنار هم راه رفتن و خنده‌های بلند دختروپسرها در راهروها و حتی سر کلاس و نوع حرف زدن و کاربرد کلمات تابو و هنجارشکنی‌های کلامی. بارها از کنار کلاس‌هایی گذشته‌ام که فقط یک دختروپسر کنار هم نشسته اند و یا دو دخترو یک پسر و یا دو پسر و یک دختر و خلاصه انواع مثلث عشقی و دیگر اشکال هندسی! تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.


    بنابراین وجود کلمات و اصطلاحات مربوط به تکنولوژی و موبایل و اینترنت و اصطلاحات رایج بین جوانان نظیر فیک و برند و غیره و همچنین تابوشکنی کلامی در کتاب پنج شنبه فیروزه‌ای کاملا منطقی است: سرکار خانم سارا عرفانی، نویسنده کتاب، برای نشان دادن وضعیت جوانان در جامعه و ارتباطات فعلی آنان دست به دامن کلمات و مفاهیم تابو هم شده است که البته جامعه شناسی زبان وجود این تابوشکنی‌ها را توجیه می‌کند: این ناهنجاری‌ها بخشی از جامعه نوجوانان و جوانان است. به عبارتی می‌توان گفت زبان کودکان، نوجوانان و جوانان و به طور کلی زبان نسل فعلی خیلی پاکیزه و یک‌دست نیست؛ زبانی است که هم تابوشکنی فراوان دارد و هم پر از واژه‌های خارجی و مربوط به تکنولوژی است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۵۶
طاهره مشایخ

یادداشتی برای مترجم: اسماعیل یا اسحاق؟

جمعه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۰۱ ب.ظ


در صفحه 25 کتاب "علم" از مجموعه تجربه و هنر زندگی از نشر گمان چنین آمده است:


    "سرچشمه این اندیشه کاملا خاص است و برمی‌گردد به ابراهیم که نامش در کتاب آسمانی آمده و او کسی بود که فرزندی نداشت و پیرانه‌سر در پاسخ به ندایی از سوی خداوند زادبومش را پشت سر گذاشت و در سرزمینی ناشناخته فرود آمد و زندگی از سر گرفت و حتی فرزندانی یافت. ولی همان ندا به او گفت جانشین ذکورش اسحاق را فدا کند و او بار دیگر لبیک گفت تا اینکه در آخرین دم به او گفته شد قربانی گوسفندی کافی است."

   خوانندگان فارسی زبان کتاب با توجه به آموزه‌های دینی خود، به خوبی متوجه هستند که این جانشین ذکور حضرت ابراهیم، حضرت اسماعیل است و نه اسحاق و نویسنده کتاب با توجه به آموزه‌های دینی و اعتقادی خود چنین نوشته است. یکی از وظایف مترجم در چنین موارد مهم و اعتقادی، ارائه یادداشت یا پاورقی است. مسلما مترجم در مورد نویسنده‌ی کتاب اطلاعات خوبی دارد و می‌تواند موضوع را شفاف سازی کند. مثلا بنویسد: پیروان فلان دین و آیین معتقدند که حضرت ابراهیم اسحاق را به قربانگاه برد. یا در فلان کتاب دینی و آیینی چنین آمده است. در این صورت خوانندگان کتاب، نسبت به مترجم اطمینان خاطر بیشتری پیدا می‌کنند و احساس مسوولیت مترجم برایشان بسیار ارزشمند خواهند بود.


نویسنده کتاب: استیو فولر

مترجم: محمدابراهیم محجوب



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۰۱
طاهره مشایخ

بچه وسطی The Middle Child

شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۰۸ ب.ظ


    زبان و اجزای آن در طول زمان بسیار تحت تاثیر تغییرات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی می‌باشد. چه بسیار واژه‌ها که در زبان متولد می‌شوند و بعد از سالیانی نیز کم کم از فرهنگ زبان مکتوب و شفاهی مردم محو می‌شوند. مثلا با این وضع فرزندآوری در ایران فعلی، شاید در آینده عباراتی مثل خاله و دایی و عمه و عمو و در قدم بعدی دختر و پسر این نسبت‌ها و عباراتی مثل نوه خاله و نوه عمو و ... منقرض شده و برای نسل‌های آینده خیلی عجیب و غریب خواهد بود!!!


   اصطلاح "بچه وسطی" هم یکی از همین کمیاب‌های روزگار فعلی ماست که ممکن است در آینده در کل نایاب شود. همین روزها هم خانواده‌های سه فرزندی خیلی کم هستند و بیشتر تک فرزند و نهایتا دو فرزندی هستند.


  خیلی از بچه وسطی‌ها از وضعیت خود در خانواده‌ها رضایت چندانی ندارند. این نسل معتقد است که بچه اولی‌ها و بچه آخری‌ها بیشتر مورد توجه پدرومادرها هستند!!!


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۸
طاهره مشایخ

شباهت زبان دیوی و رسم‌الخط رضا امیرخانی

دوشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۲۱ ب.ظ

   زبان شخصیت دیوی در کلاه قرمزی از لحاظ نوشتاری و فرم زبانی، شباهت بسیاری به رسم‌الخط رضا امیرخانی دارد. بدین گونه که رضا امیرخانی در کتاب‌هایش تمایل زیادی به جدانویسی دارد و برای این‌کار باید واژه‌ها را بشکند.

مثلا:


لبخند = لب + ‌خند >>> لب‌خند

ماهیچه = ماهی + چه >>> ماهی‌چه


دیوی هم واژه‌ها را می‌شکند و بخش‌های جداپذیر را از هم تفکیک کرده و برعکس می‌گوید.

مثلا:

لوبیا = لو+بیا >>> لو+نیا

پرتقال = پر+تقال >>> خالی+تقال

دمپایی = دم+پایی >>> دم+دستی


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۲۱
طاهره مشایخ