رمضان، افطار، زندگی
شما را نمیدانم. ولی من خودم در ماه مبارک رمضان رسما مفید نیستم. بیشتر کارهای روزمرهم تقریبا کنسل میشوند: وبلاگنویسی، نوشتن مطالب مختلف، کتابخوانی، گوش دادن به سخنرانی و تفسیر قرآن، پیادهروی و ... .
از این بابت خیلی ناراحتم. اصلا حال انجام کاری ندارم. سالهای قبل از شب تا سحر بیدار بودم و کلی کارهای عقب مانده را انجام میدادم. اما امسال خیلی خسته میشوم؛ خواب چشمانم را میگیرد.
چند روز پیش شامی لپه رشتی درست کردم. بعد از بسته بندی گذاشتم تو فریزر. تقریبا یک روز در میان افطار درست میکنم. همسرم هر روز هم این شامی را درست کنم راضی است الهی شکر. دخترم این چند روز ویروسی شد و نتوانست روزه بگیرد. خلاصه نهارها باید برای او کته ماست و جوجه کباب درست کنم. خدا را شکر حالش بهتر است و انشاءالله از فردا دوباره روزه میگیرد. دیروز که داشتم برای دخترم سیب رنده میکردم یاد افطارهای قدیمی در خانه مادربزرگم افتادم. یادش بخیر وقتی رمضان به تابستان می افتاد، فالوده طالبی و فالوده سیب و آبدوغ عضو ثابت سفرههای مادربزرگم بود. خدا همه رفتگان را رحمت کند. حالا من امروز به یاد گذشتهها برای افطار آبدوغ درست کردم.
امروز بعد از انجام کارهای خانه لپتاپ را روشن کردم و استارت تایپ را زدم.
واقعا در کار برخی از این علمای دینی به خاطر پشتکار و اراده و همت عظیمشان میمانم. مثلا علامه حسن زاده آملی بیشتر کتابهایشان را با زبان روزه نوشتهاند!!!