گزارش یک زبانشناس

هر آنچه مربوط به زندگی است

گزارش یک زبانشناس

هر آنچه مربوط به زندگی است

گزارش یک زبانشناس
پیوندهای روزانه

قرارهای دوتایی؛ کنج اتاق آخری

دوشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۰۲ ق.ظ

این روزها هم باید بگذرد, اما چقدر سخت میگذرد.

چهل سالگی و اینقدر معرکه گیری!!!

حالا که این همه چیز توی سرم هست, حالا که میخواستم تصمیم های بزرگ بزرگ بگیرم, دچار دردسرهای عظیم شدم!

در فریزر را باز میکنم و مات و مبهوت میشوم: یعنی این کارها را من انجام دادم, همین هفته پیش بود که گوشتها را بسته بندی کردم, پیازداغ درست کردم, بسته های شامی لپه!!!

حتی دیدن جاروبرقی هم عذابم میدهد, همین چند روز پیش بود که دو روز درمیان جارو میزدم و تی میکشیدم.

لپ تاپم دارد خاک میخورد.

کتابها و جزوه ها چند روز است دست نخورده.

اتاقها نامرتب شدند.

دخترم هر چقدر هم کمک کند کار خودم نمیشود.


خداجون اگر بگویم راضیم به رضایت که معلوم است با توی خدا هم روراست نبودم.

اما خداجونم غلط کردم, بذار برگردم به روال قبلی.

میدونم که داری بازم امتحانم میکنی، یه امتحان خیلی بزرگ.

اینجا غریبه رد میشه, قرار دوتاییمون همون مثل همیشه, گوشه اتاق آخری.

اما وقتی درد امانم را برد مجبورم فریاد بزنم.


اللهم اشف کل مریض


پ.ن: از دوستان عزیزی که جویای حال بودند بسیار التماس دعا دارم.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۰۸
طاهره مشایخ