بعد از شانزده سال
امروز پنجشنبه 10 دی 1394، ساعت پنج عصر، تعدادی از دانشجویان مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه آزاد رشت، ورودی74، بعد از شانزده سال همدیگر را در کافه رادیو زیارت کردند.
من هم یکی از این میان بودم. آنقدر ذوق داشتم که حد نداشت. از این جمع آنقدر انرژی گرفتم که تمام مسیر را تا خانه پیاده آمدم. (مسیر خیلی طولانی است!)
تازه یک هفته است که در تلگرام، نفر به نفر و به صورت شبکهای همدیگر را پیدا کردیم.
امروز وقتی در بین این گروه بودم، برایشان گفتم که حس من به آنها و این قرار، با حس تک تکشان فرق دارد. من در اولین سال غربت، در دانشگاه با این دوستان آشنا شدم. چهار سال با هم درس خواندیم و واقعا دانشجو بودیم.
یادش بخیر
قرار امروز از اتفاقات خوب این روزها بود. بعد از مدتها غصه و گرفتاری و ... بالاخره امروز دو ساعتی برای خودم بودم. بدون هجوم فکروخیالهای همیشگی.