گزارش یک زبانشناس

هر آنچه مربوط به زندگی است

گزارش یک زبانشناس

هر آنچه مربوط به زندگی است

گزارش یک زبانشناس
پیوندهای روزانه

۹۴ مطلب با موضوع «کتاب» ثبت شده است

اندیشه‌ها نیز زندگی مردم را نجات می‌بخشد

پنجشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۵:۰۳ ب.ظ


    

   توما از کودکی، کلمه‌های "کمک کردن به اشخاص" را فقط در یک فعالیت ممکن می‌دید، و آن هم در کار پزشکی بود. آیا هرگز کسی از یک مقاله روزنامه، کمک گرفته است؟

 ..........................................

اندیشه‌ها نیز زندگی مردم را نجات می‌بخشد.

 

کتاب بار هستی اثر میلان کوندرا (ص234)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۰۳
طاهره مشایخ

بار هستی

چهارشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۴۱ ب.ظ


در حال خواندن کتاب بار هستی اثر میلان کوندرا هستم. این قسمت برایم جالب بود:


      در یک جامعه مرفه، افراد احتیاج به کار کردن با دست‌های خود ندارند و به فعالیت فکری می‌پردازند. دانشگاه‌ها بیش از پیش به وجود می‌آید و تعداد دانشجویان بیش از پیش زیاد می‌شود. آنها، برای فارغ‌التحصیل شدن، باید موضوع رساله خود را انتخاب کنند. تعداد موضوع‌ها بیشمار است، زیرا می‌توان درباره همه چیز و هیچ چیز تفسیر و بررسی کرد. بدین ترتیب دسته‌های کاغذ سیاه شده در آرشیوها به روی هم تلنبار می‌شود، جایی که از گورستان هم حزن انگیزتر است. فرهنگ در جمع کثیر فرآورده‌ها، در توده‌ای از علامت‌ها و در سرسام کمیت ناپدید می‌شود. باور کن، تنها یک کتاب ممنوع در کشورت، بیشتر از میلیاردها کلمه که دانشگاه‌های ما بیرون می‌ریزند، معنا و مفهوم دارد (131).


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۴۱
طاهره مشایخ

پنجشنبه فیروزه‌ای(1)

يكشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۵۹ ب.ظ


   امروز خواندن کتاب "پنج شنبه فیروزه‌ای" نوشته سرکار خانم سارا عرفانی به اتمام رسید. اگرچه معتقدم خواندن کتاب تمام نمی‌شود؛ بلکه یک شروع تازه است. به نظر من هر کتابی شروع یک زندگی است. یک زندگی تازه، یک بینش نو، یک جهان‌بینی جدید. یعنی اگر چنین نباشد که اصلا چرا باید کتاب بخوانیم؟ باید با خواندن کتاب تغییری در خواننده پدید آید.


   کتاب "پنج شنبه فیروزه‌ای" هم از این قاعده جدا نیست؛ بلکه به خاطر موضوع خاص کتاب بسیار هم تاثیرگذار است. این کتاب یک رمان دینی-مذهبی است. چند سال پیش هم از جناب آقای سیدمهدی شجاعی کتاب "کمی دیرتر" و "طوفان دیگری در راه است" خواندم و برایم همینقدر تاثیرگذار بود.


   "پنج شنبه فیروزه‌ای" اسفند ماه منتشر شد و در این مدت از طریق اینترنت و مخصوصا اینستاگرام در جریان مراسم رونمایی و نقدها و میزگردهای کتاب بودم. اما سعی می‌کردم اصلا پیگیر اخبار و جزییات نقدها نباشم تا با ذهنی پاک به استقبال کتاب بروم. در مورد فیلم هم دوست ندارم نقدها را بخوانم. تا قبل از خواندن یا تماشای فیلم، همین قدر که یک جمله در مورد موضوع فیلم یا کتاب بدانم برایم کافی است. دوست دارم آثار هنری را خودم کشف کنم؛ پیچ و مهره‌ و ساختار اثر هنری را خودم باید کشف کنم.


در مورد پنج شنبه فیروزه‌ای هم تقریبا همین را می‌دانستم: "داستان کتاب در مورد زیارت امام رضا علیه السلام است و یکی از شخصیت‌های داستان هم هم‌نام دخترم غزاله است!"


ادامه دارد...


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۵۹
طاهره مشایخ

نمایشگاه کتاب از نگاه من

دوشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۱:۳۰ ب.ظ


    نمایشگاه کتاب را اینچنین برای خودم تصور می‌کنم:

  در یک غرفه در حال قدم زدن هستم. کتاب‌ها هر کدام صاف و مرتب در جای خود، در قفسه‌ها ایستاده‌اند: آماده برای من و شما، لقمه‌هایی حاضر و آماده برای ذهن من و شما؛ هر کدام از این کتاب‌ها پر از کلمات و اندیشه هستند؛ اندیشه‌هایی که یک نفر دیگر در جای دیگری از کره‌ی خاکی برای من و شما حاضر و آماده کرده است. سفره را پهن کرده، بسم الله. بفرمایین لقمه‌ای نوش کنیم. گوارای وجودمان. ان‌شاءالله خوبش جذب ذهنمان شود و بدش اصلا جذب نشود. کتاب متوسط هم باید باشد، تا کتاب‌های خوب خود را نشان دهند.

من چرخه‌ی کتاب را اینگونه می‌بینم:

   کشاورز نازنین گندم می‌کارد، هوا و آب و خاک دست به دست هم می‌دهند، گندم گل می‌کند، آسیابان گندم را آرد می‌کند، نانوا نان می‌پزد، آب و خاک و هوا، همه پاک بودند، پس این نان هم باید حلال باشد. اندیشمندی نان را می‌خورد، اندیشه‌اش شکوفا می‌شود. شکوفایی‌اش در کاغذ تجلی می‌یابد. اکنون در دست من و جلوی چشمان من قرار دارد. کتاب را دوست دارم. دوست روزهای تنهایی من. دوست بی‌ریای من. سنگ صبور من.

  

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۳۰
طاهره مشایخ