امروز خواندن کتاب
"پنج شنبه فیروزهای" نوشته سرکار خانم سارا عرفانی به اتمام رسید.
اگرچه معتقدم خواندن کتاب تمام نمیشود؛ بلکه یک شروع تازه است. به نظر من هر
کتابی شروع یک زندگی است. یک زندگی تازه، یک بینش نو، یک جهانبینی جدید. یعنی اگر
چنین نباشد که اصلا چرا باید کتاب بخوانیم؟ باید با خواندن کتاب تغییری در خواننده
پدید آید.
کتاب "پنج
شنبه فیروزهای" هم از این قاعده جدا نیست؛ بلکه به خاطر موضوع خاص کتاب
بسیار هم تاثیرگذار است. این کتاب یک رمان دینی-مذهبی است. چند سال پیش هم از جناب
آقای سیدمهدی شجاعی کتاب "کمی دیرتر" و "طوفان دیگری در راه است"
خواندم و برایم همینقدر تاثیرگذار بود.
"پنج
شنبه فیروزهای" اسفند ماه منتشر شد و در این مدت از طریق اینترنت و مخصوصا اینستاگرام
در جریان مراسم رونمایی و نقدها و میزگردهای کتاب بودم. اما سعی میکردم اصلا
پیگیر اخبار و جزییات نقدها نباشم تا با ذهنی پاک به استقبال کتاب بروم. در مورد
فیلم هم دوست ندارم نقدها را بخوانم. تا قبل از خواندن یا تماشای فیلم، همین قدر
که یک جمله در مورد موضوع فیلم یا کتاب بدانم برایم کافی است. دوست دارم آثار هنری
را خودم کشف کنم؛ پیچ و مهره و ساختار اثر هنری را خودم باید کشف کنم.
در مورد پنج
شنبه فیروزهای هم تقریبا همین را میدانستم: "داستان کتاب در مورد زیارت
امام رضا علیه السلام است و یکی از شخصیتهای داستان هم همنام دخترم غزاله است!"
ادامه
دارد...