گزارش یک زبانشناس

هر آنچه مربوط به زندگی است

گزارش یک زبانشناس

هر آنچه مربوط به زندگی است

گزارش یک زبانشناس
پیوندهای روزانه

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهنگ» ثبت شده است

کمی زبانشناسی: یک تشکر خشک و خالی!

يكشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۲۹ ب.ظ


    عبارت «یک تشکر خشک و خالی» را بارها شنیده‌ایم و حتما خودمان هم به کار برده‌ایم. از لحاظ زبانشناختی تکلیف معنی کلمه «تشکر» که روشن است: عبارتی است که وقتی از کسی لطفی مرحمتی دریافت می‌کنیم در قالب کلماتی مثل «تشکر، متشکرم، سپاسگزارم، ممنون، مرسی» بیان می‌کنیم. گاهی تشکر به شکل زبان بدن مثل سر تکان دادن، لبخند و یا دست تکان دادن است و گاهی نیز به صورت بوق ماشین و گاهی هم به همراه کادو و هدیه.


تشکر خشک و خالی هم حتما می‌شود همان تشکر زبانی و کلامی!

به نظر شما در تقابل با تشکر خشک و خالی آیا تشکر تَر و پُر هم داریم؟

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۲۹
طاهره مشایخ

وقتی مهمان می‌رود!

شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۲۷ ب.ظ

   در فرهنگ ایرانیِ سنتی وقتی مهمان تشریف می‌برد فاز دوم فعالیت میزبان شروع می‌شود. مثلا اگر مهمان بچه کوچولوی کمی شیطون داشته باشد، باید وسایلی که به خاطر این بچه کوچولو استتار کرده‌اند دوباره به جایگاه اصلیشان بازگردانده شوند.

    و اما قلمروی همیشگیِ ما بانوان گرامی: آشپزخانه و جابجا کردن غذاهای اضافی، سالادها و میوه‌ها. ایکاش می‌شد غذا به اندازه تهیه می‌شد؛ میوه به تعداد؛ همه چیز اندازه و میزان؛ فوقش به اندازه دو نفر اضافه باشد!

    اما متاسفانه چون ما ایرانی‌ها در تعارف زبانزد جهان هستیم، در خصوص سفره و غذا هم تعارف می‌کنیم. خلاصه نتیجه‌اش می‌شود یک عالمه غذای فریزری و میوه‌های تابستانی که زود هم خراب می‌شوند و اسراف رخ می‌دهد؛ همان چیزی که خدا را خوش نمی‌آید.


    پ.ن: اگر من نزدیک خانواده خودم یا همسرم بودم، فاز آشپزخانه کمتر اذیتم می‌کرد. 

و یا اگر خانواده ضعیفی را می‌شناختم حتما غذاها را به بهترین شکل بسته بندی و تقدیمشان می‌کردم. اما افسوس و صد افسوس

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۷
طاهره مشایخ

قرار: در امور دیگران دخالت نکنم!

شنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۲۳ ب.ظ


    من با خودم قرار می‌گذارم تا در امور دیگران دخالت نکنم. مثلا اگر کسی بچه ندارد، مدام از او نپرسم چرا بچه نداری! شاید مشکلی هست!

به خانواده‌های تک‌فرزند هم مدام نگویم چرا یکی؟

     خوب عزیز من، وقتی شما یه بار گفتی، دوبار گفتی، سه بار گفتی و او توجه نکرد، حتما مشکلی هست، حتما او برای خودش دلایلی دارد، خودش عقل دارد و می‌فهمد چه می‌کند!

     شاید با این همه تکرارهای شما دل او بشکند. دل شکستن هم گناه دارد.


پ.ن: از این به بعد یک موضوع ثابت دارم: "قرار"! من اینجا با خودم قرارهایی دارم.


۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۳
طاهره مشایخ

نهج البلاغه: رابطه ضرب‌المثل با فرهنگ ملل

سه شنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۵۵ ب.ظ


  برای درک نهج البلاغه و هر اثر مکتوب دیگری نیاز به بررسی عمیق‌تر و دقیق‌تر داریم تا دچار سوءتفاهم و سوءبرداشت نشویم. یکی از این موارد درک ضرب‌المثل‌های موجود در نهج البلاغه است که اگر به بار فرهنگی، پیام و کاربرد این ضرب‌المثل‌ها در زمان خودش دقت نشود باعث سوءتفاهم و کژفهمی می شود.


رعایت اصل «پیام رسانى» در ضرب‌المثل‌ها

    در فرهنگ همه ملّت‌ها، ضرب‌المثل‌هایى وجود دارد. و در ضرب‌المثل‌ها، پیام‌ها و اهدافى نهفته است.

اگر در ترجمه‌ها «اصل پیام رسانى» رعایت نشود، ضرب‌المثل‌هاى اقوام و ملل براى یکدیگر قابل فهم نخواهد بود، و چون در ترجمه‌هاى موجود نهج البلاغه، غالبا اصل پیام رسانى رعایت نشده، و با ترجمه ظاهرى عبارات، اهداف واقعى گوینده قابل دسترسى نیست، خواننده فارسى زبان حق دارد بپرسد:

     من «کفتار نیستم» یعنى چه و کفتار چیست؟

(و اللّه لا اکون کالضّبع، خطبه 5)

    «چون بچّه شتر دنبال شتر بودم» چه مفهومى دارد؟

(کاتّباع الفصیل أثر أمّه، خطبه 192)

    «زن عقرب است» یعنى چه؟ چرا باید به زنان اهانت شود؟

(المرأة عقرب)

   اگر بدانند که این ضرب‌المثل‌ها براى رساندن مفهوم خاصّى در ملّت‌ها پدید آمدند، و پیام خاصّى را در شرائط حاکم بر همان ملّت و همان فرهنگ به همراه دارند.

و اگر در ترجمه ضرب‌المثل‌ها، اصل پیام رسانى رعایت گردد، بسیارى از اعتراضات مطرح نخواهد شد.


   پس از تحقیق و برّرسى در ضرب‌المثل‌هاى نهج البلاغه، و شناخت کاربردى آن در روزگاران گذشته به این نتیجه مى‌رسیم که امام علیه السّلام در خطبه 5 مى‌خواهد بفرماید که:

«من از مسائل سیاسى کشور غافل نیستم.»

و در خطبه 192 این مفهوم را مى‌خواهد منتقل کند که:

«من چونان فرزندى که از مادر جدا نمى‌شود، همواره با پیامبر بودم.»

و حکمت 61، یک ضرب‌المثل است و این پیام را دارد که:

«نیش زن براى شوهرش شیرین است»


نهج البلاغه/ ترجمه محمد دشتی/ صفحه10-11



۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۵
طاهره مشایخ


    زبان‌شناسی اجتماعی یا جامعه شناسی زبان شاخه‌ای از علم زبان‌شناسی است که به بررسی زبان و گونه‌های زبانی افراد جامعه می‌پردازد و چرایی و چگونگی فرم‌ها و تفاوت‌های زبانی را مورد بررسی قرار می‌دهد. عواملی نظیر سن، تحصیلات، طبقه اجتماعی، محل زندگی و ... در گوناگونی زبانی گویشوران تاثیر دارد. موضوعاتی نظیر واژگان، تلفظ و چگونگی صحبت و کلام گویشوران زبان و گویش‌ها در این شاخه از علم زبان شناسی می‌گنجد. جامعه شناسی زبان به ما می گوید که چگونه فرهنگ و عوامل اجتماعی بر زبان افراد تاثیر می گذارد. در این مطلب قصد دارم از منظر جامعه شناسی زبان اشاره کوچکی به برخی از ابهامات رمان پنج شنبه فیروزه‌ای داشته باشم.


   تقریبا ابتدای رمان در قسمت پیش درآمد، وجود برخی کلمات تابو(بیکینی) و رفتارهای کلامی زشت و زننده دانشجویان در محیط کلاس(صحبت از بوی ادکلن) برایم سنگین بود. انگار توی ذوقم خورده بود که چرا باید این کلمات و مضامین در داستان وارد شود. البته این را به فال نیک می‌گیرم. این توی ذوق خوردن یعنی هنوز این چیزها با وجود فراوانی‌ش برای من آنقدر عادی نشده که به راحتی از کنارش بگذرم. هنوز به من برمی‌خورد این رفتارهای ناهنجار و برخی بی‌بندوباری‌ها در میان قشر دانشجو و بیانش در یک کتاب که شهرتش نسبتا دینی-مذهبی است. اما باید قبول کرد که این بخشی از واقعیت جامعه عمومی و جامعه علمی و دانشگاهی ماست. در این سال‌های تدریس، بارها شاهد انواع این رفتارها بوده‌ام(مخصوصا این اواخر): دست دادن و کناربه کنار هم راه رفتن و خنده‌های بلند دختروپسرها در راهروها و حتی سر کلاس و نوع حرف زدن و کاربرد کلمات تابو و هنجارشکنی‌های کلامی. بارها از کنار کلاس‌هایی گذشته‌ام که فقط یک دختروپسر کنار هم نشسته اند و یا دو دخترو یک پسر و یا دو پسر و یک دختر و خلاصه انواع مثلث عشقی و دیگر اشکال هندسی! تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.


    بنابراین وجود کلمات و اصطلاحات مربوط به تکنولوژی و موبایل و اینترنت و اصطلاحات رایج بین جوانان نظیر فیک و برند و غیره و همچنین تابوشکنی کلامی در کتاب پنج شنبه فیروزه‌ای کاملا منطقی است: سرکار خانم سارا عرفانی، نویسنده کتاب، برای نشان دادن وضعیت جوانان در جامعه و ارتباطات فعلی آنان دست به دامن کلمات و مفاهیم تابو هم شده است که البته جامعه شناسی زبان وجود این تابوشکنی‌ها را توجیه می‌کند: این ناهنجاری‌ها بخشی از جامعه نوجوانان و جوانان است. به عبارتی می‌توان گفت زبان کودکان، نوجوانان و جوانان و به طور کلی زبان نسل فعلی خیلی پاکیزه و یک‌دست نیست؛ زبانی است که هم تابوشکنی فراوان دارد و هم پر از واژه‌های خارجی و مربوط به تکنولوژی است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۵۶
طاهره مشایخ

پنجشنبه فیروزه‌ای(5): کتاب در خدمت کتاب!

يكشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۳۱ ب.ظ


   رامبد جوان در برنامه خندوانه از مسعود فراستی می‌پرسد: در ده سال گذشته فیلم عالی داریم؟ می‌گوید: نداریم! جوان با تعجب می‌پرسد: در 20 سال، 30 سال گذشته؟ و همچنان مسعود فراستی بسیار محکم پاسخ می‌دهد: نداریم! فیلم عالی نداریم!

   مسعود فراستی از دید خود به عنوان منتقد مطرح و جنجالی و با توجه به تحصیلات و تجارب خود در زمینه نقد و فیلم این چنین نظر می‌دهد. شاید به نظر من و شما بتوان چندین فیلم خوب و عالی را مثال زد.


   در عرصه‌های دیگر هنر هم همین طور است. هنر از ذهن و اندیشه‌ی هنرمند می‌جوشد و حواس مخاطب نیز آنها را دریافت می‌کند: با چشم و گوش و لامسه و ... . وقتی سرچشمه‌ی هنر اندیشه است و مقصد هم اندیشه‌ی مخاطب، پس اینجا با تضاد و گوناگونی سلایق سروکار داریم. شجریان برای عده‌ای می‌شود مرد موسیقی ایران و محسن یگانه برای گروهی دیگر. فهیمه رحیمی می‌شود بهترین بانوی رمان نویس برای نسل نوجوان و جوان و رضا امیرخانی برای گروهی دیگر؛ فردوسی می‌شود بزرگ‌مردِ پارسی زبان ایران و همین شاهنامه نویس قَدَر برای عده‌ای دیگر عجیب و غریب و کهنه!


    در برخورد با آثار هنری، ما با گوناگونی و تنوعِ اندیشه‌ها، افکار، سلایق و تجارب شخصی مخاطب روبرو هستیم. برخی از مخاطبان کمال‌گرا هستند و همیشه منتظر یک چیز عالی و برترین‌ها هستند که البته از قضا این اثر عالی و برترین هم هیچ وقت متولد نمی‌شود!


   در مورد پنج شنبه فیروزه‌ای، همچنان از لحاظ دینی و مذهبی تمام قد به احترامش می‌ایستم و از آن دفاع می‌کنم. تاکید می‌کنم از لحاظ دینی و مذهبی و کشش داستانی و به‌روز بودن آن. اما این دفاعِ تمام قد به این معنا نیست که این اثر عاری از نقاط ضعف می‌باشد؛ که اگر کسی در مورد ادبیات و هنر چنین فکر کند، دچار اشتباه اساسی شده است؛ چرا که ادبیات و هنر تمامی و غایت ندارد. اگر بگوییم این اثر کمال و تمام است که دیگر باید اندیشه را تعطیل کرد، درِ دانشگاه‌ها و کتابخانه‌ها را تخته کنیم و دیگر اندیشه و تفکر هم نکنیم! چون دیگری برای ما تمام و کمال فکر کرده و تفکر و خلاقیت و هنر را به اتمام رسانده و دیگر چیزی کفِ دیگ هنر نمانده است!


   ویژگی هنر همین است: تنوع و بازبینی و بازنگری و بازاندیشی. برای همین است که از کلاسیک‌های جهان فقط یک عنوان فیلم و تاتر نداریم: هر کارگردان از زاویه نگاه خود به اثر هنری می‌اندیشد: همچنان هملت و شاه لیر و ... با کارگردانان مختلف دارد اجرا می‌شود.


    سرکار خانم سارا عرفانی موضوع بسیار مهمی را درونمایه رمان خود قرار دادند که از این نظر بسیار قابل تقدیر است. موضوع زیارت و کیفیت آن و معرفی زیارت جامعه کبیره در رمان و نیز ارایه بحث حجاب با ریزه‌کاری‌های آن(غزاله با روسری و گیره روسری‌اش خیلی درگیر است) و حجاب مرتب و شکیل(سِت بودن گیره روسری با رنگ آن)، کار بسیار ارزنده‌ای است. همچنین معرفی کتاب "ادب فنای مقربان" نیز بسیار مفید بوده است. خواننده پیگیر و دقیق با استفاده از اینترنت به دنبال کتاب ادب فنای مقربان می‌رود و در این جستجو با آیت الله جوادی آملی و دیگر آثار هم آشنا می‌شود. اینجاست که رمان‌خوانی در خدمت معرفی کتاب و ترویج کتاب‌خوانی قرار می‌گیرد: کتاب در خدمت کتاب؛ هنر رمان در خدمت کتاب و کتابخوانی!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۳۱
طاهره مشایخ

بار هستی

چهارشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۴۱ ب.ظ


در حال خواندن کتاب بار هستی اثر میلان کوندرا هستم. این قسمت برایم جالب بود:


      در یک جامعه مرفه، افراد احتیاج به کار کردن با دست‌های خود ندارند و به فعالیت فکری می‌پردازند. دانشگاه‌ها بیش از پیش به وجود می‌آید و تعداد دانشجویان بیش از پیش زیاد می‌شود. آنها، برای فارغ‌التحصیل شدن، باید موضوع رساله خود را انتخاب کنند. تعداد موضوع‌ها بیشمار است، زیرا می‌توان درباره همه چیز و هیچ چیز تفسیر و بررسی کرد. بدین ترتیب دسته‌های کاغذ سیاه شده در آرشیوها به روی هم تلنبار می‌شود، جایی که از گورستان هم حزن انگیزتر است. فرهنگ در جمع کثیر فرآورده‌ها، در توده‌ای از علامت‌ها و در سرسام کمیت ناپدید می‌شود. باور کن، تنها یک کتاب ممنوع در کشورت، بیشتر از میلیاردها کلمه که دانشگاه‌های ما بیرون می‌ریزند، معنا و مفهوم دارد (131).


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۴۱
طاهره مشایخ